حجتالاسلام والمسلمین حمید درایتی، در گفتوگو با خبرگزاری حوزه در مشهد، درباره تفاوت مواجهه امام حسین(ع) با حکومت بنیامیه و امام رضا(ع) با مأمون، اظهار کرد: شرایط امام حسین(ع) و حضرت رضا(ع) دو تفاوت عمده با یکدیگر داشت، تفاوت اول این بود که در زمان امام حسین(ع) حاکم وقت، یزیدبن معاویه با جسارت و آشکارا احکام دین را نادیده میگرفت و مرتکب فسق بهصورت علنی میشد و حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال میکرد و امام حسین(ع) با چنین وضعیتی روبهرو بود که بنیامیه بر مسند خلافت رسولالله نشست و حکم مسلم خدا را نادیده گرفت، اما در عصر امام رضا(ع) حاکمان دینی خود را به ظواهر دینی پایبند نشان میدادند و علنی حلال و حرام را جابهجا نمیکردند.
این استاد سطوح عالی حوزه علمیه خراسان بیان کرد: بعد از شهادت امام حسین(ع) جامعه اسلامی از این حیث که حاکمان دینی به خود جرأت فسق علنی را بدهند بیمه شد و شهادت امام حسین(ع) سبب شد که افرادی بهعنوان خلیفه پیغمبر به خود اجازه ندهند که بهصورت آشکار و فاش دستورات دینی را نادیده بگیرند و فسق و فجور علنی داشته باشند. تفاوت دوم آن بود که در عصر امام حسین(ع) عده بسیاری از مردم امام حسین(ع) را دعوت کردند که برای تشکیل حکومت به دیار آنها رهسپار شود و وعده یاری به مولا دادند که آنان سابقه مبارزه با بنی امیه و خصومت با آنها را داشتند، در نتیجه سرزمینی به نام کوفه وجود داشت با مردمی که اظهار وفاداری به امام میکردند و آنها از امام(ع) خواسته بودند تا برای تشکیل حکومت و مبارزه با حاکم فاسق آن زمان قیام کند و در واقع این زمینه و دعوت از سوی مردم به قیام، حرکت و پذیرش حکومت و خلافت وجود داشت، اما در عصر حضرت رضا(ع) این شرایط از سوی مردم وجود نداشت.
وی افزود: جمع فراوانی برای امام حسین(ع) نامه نوشتند و پایگاهی مانند کوفه وجود داشت که سابقه خلافت پدر و برادر آن حضرت در آنجا بود و اصرار بر اینکه حضرت بیاید و خلافت را در دست بگیرد، اما در عصر حضرت رضا(ع) پایگاهی برای قیام وجود نداشت و به همین دلیل امام رضا(ع) نحوه دیگری از رفتار را انتخاب کردند و شیوه تعامل با حکومت را پیش گرفتند چون پایگاه، دعوت و یاوری وجود نداشت.
حجتالاسلام والمسلمین درایتی با اشاره به اینکه مأمون با هدف کسب اعتبار معنوی، ولیعهدی را به امام رضا(ع) بخشید، بیان کرد: در واقع مأمون، حضرت رضا(ع) را بهعنوان ولیعهد خود معرفی کرد تا به حکومت و خلافت خود مشروعیت ببخشد و وجهه اجتماعی خود را ارتقا دهد و عدهای این مسئله را از حضرت رضا(ع) نمیپذیرفتند که حضرت به آن شأن معنوی در دربار خلافت شخصی مثل مأمون باشد. کاملاً مشهود است که تنها هدف مأمون این موضوع نبوده و هدف دیگرش این بوده که بر فعالیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی حضرت رضا(ع) اشراف داشته باشد و وی را در اختیار داشته باشد و از نزدیک رفتار و برخورد امام را با یاران رصد کند.
این استاد حوزه علمیه مشهد با اشاره به اینکه حضرت رضا(ع) به قیام تمایلی نداشتند، اظهار کرد: قیام در فرضی معنا دارد که انسان بداند، نتیجهای در بر خواهد داشت، وگرنه هر عملی در غیر زمان خود، ممکن است ضررش بیشتر از سودش باشد، حتی در بعضی از دوران دیگر ائمه(ع) با قیام به این دلیل که تعداد مناسبی برای حرکت وجود نداشته، مخالف بودهاند، زیرا بیش از آنکه به نفع مردم و شیعیان باشد، به ضرر آنها بوده است و بیشتر در اختناق، تنگنا و فشارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قرار میگرفتند.
وی افزود: تحکیم و تقویت پایگاههای علمی، ایمانی و توسعه مسائل دینی نزد امام در آن دوران مهمتر بود، چون برای قیام، افراد به اندازه کافی وجود نداشتند و شرایط مناسبی نبوده است، چنانکه حضرت علی(ع) در خطبه سه نهجالبلاغه میفرمایند: «من مانده بودم که با دست خشکیده قیام کنم یا باید در این شرایط صبر میکردم، ... »، بنابراین بدون یار و یاور، حرکت من نتیجهای نخواهد داشت، پس تنها گزینه من صبر بر آن شرایط بود.
حجتالاسلام والمسلمین درایتی تصریح کرد: در دوران ائمه(ع)، چون هیچ یار و یاوری وجود نداشته است، حرکت و قیام در این دوران نه تنها فایدهای نداشته، بلکه موجب به وجود آمدن آسیب بسیاری هم میشده است، حتی با قیامهای جزئی هم موافق نبودند و معتقد بودند که بیشتر بر گرفتاری شیعیان اضافه میکند و مشکلی را از جامعه نیز حل نخواهد کرد.
امام رضا(ع) از فرصت ولایتعهدی برای بیان معارف دین بهره برد
این استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد درباره حدیث «سلسلهالذهب» بیان کرد: حدیث «سلسلهالذهب» پیامی جامع و مطلب بسیار مهمی بود که حضرت رضا(ع) برای بیان حقیقت امامت و جایگاه آن مطرح کردند.
وی افزود: حضرت رضا(ع) در حقیقت از فرصت ولایتعهدی برای بیان معارف دین استفاده بسیار خوبی کردند و ما در حوزه مباحث اعتقادی از حضرت رضا(ع) مطالب بسیار ممتاز و دقیقی داریم و این اتفاق در حقیقت استفاده بسیار مناسبی از آن ظرفیت و زمان بود که امام از این فرصت برای ارائه طریق، نشان راه، اهمیت ولایت و اینکه مردم معارف دینی خود را باید از امام بگیرند، استفاده کرد و این فرصت طلایی برای رشد معارف اهل بیت(ع) بود.
حجتالاسلام والمسلمین درایتی ادامه داد: در حوزه مباحث کلامی و اعتقادی، مباحث بین ادیان فرصت بسیار خوبی بود که حضرت رضا(ع) نیز از آن برای بیان مرجعیت علمی امام استفاده خوبی کردند. دستاوردهای آن دوره نقش علمی و تمدنسازی داشته است و دوران امام رضا(ع) دورانی بود که گفتوگوی ادیان در حقیقت جان تازهای گرفت و فرصتی شد که امام رضا(ع) بهعنوان سرآمد مسلمانها و امام حی و حاضر عالم، بتواند به خوبی از مبانی اسلام در برابر سایر ادیان استفاده کنند و پدید آمدن عصر گفتوگوی بین ادیان را موجب شد. نشر علم، دانش و ترویج به فراگیری در حوزه مباحث کلامی و اعتقادی در عصر حضرت رضا(ع) رشد بسیار خوبی داشت و از این جهت عالمانی که بهدنبال اخذ و فهم حدیث بودند، در این دوره مجالی یافتند تا بتوانند به این مباحث بیشتر و بهتر بپردازند.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد در خصوص اینکه زیارت چه نقشی در زندگی، بهویژه برای جوانان دارد، بیان کرد: یکی از دستاوردهای زیارت، تعظیم و تکریم شخصیتهای بزرگ است. وقتی زیارت حضرت رضا(ع) در ایام و یا در روزهای مخصوص، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد، یعنی در حقیقت تعظیم و تکریم میشود و شخصیتها بهعنوان الگو برای نسلهای آینده حفظ میشوند، همچنین زیارت اولیای الهی در حقیقت یک فضای معنوی و تربیتی را برای انسان ایجاد میکند، چون اجتماعی که بر حول محور شخصی مثل حضرترضا(ع) است در حقیقت جنبههای مادی یا منفعت طلبانهای ندارد.
وی تصریح کرد: زیارت، اجتماعی است که خالص از حقیقت منافع مادی بوده و با یک وجهه معنوی همراه میشود و تجربه شخصی افراد را در اعتاب مقدس با احساس آرامش و معنویت خاصی همراه میکند، همچنین انسان با حضور در این مراکز و زیارت اولیای الهی، توجهی به شخصیت، تاریخ آنها، عبرتگیری، دستگیری و سعی در هماهنگ کردن زندگی بر زندگی امامان خواهد داشت و این انطباق زندگی در حقیقت رسیدن به یک سبک زندگی مؤمنانه، خداپسندانه و سعادتمندانه است و علاوه بر آن ثواب آخرت و آن چیزی که خدا در جهان آخرت وعده داده و فوایدی است که در زیارت ائمه معصومین(ع) وجود دارد.
استاد درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه مشهد درباره کانون زیارت تصریح کرد: نقطه مرکزی زیارت، ارتباط و اتصال با ولی الهی و از آن طریق ارتباط با پروردگار متعال است. در هر زیارت به اندازهای که روحمان برای پذیرش راه پروردگار متعال و حقیقت زندگی کردن براساس آن قاعده و قانون آماده شود، آن زیارت به کانون مرکزی خود نزدیکتر است. گاهی اوقات ممکن است، انسان به زیارت حضرت رضا(ع) بیاید، اما احساس نکند که ارتباط یا اتصال با ولی خدا یافته است و ما در حقیقت بعد مسافت را کاستهایم، اما بعد روح، قلب و دل کماکان وجود دارد، یعنی جسم اینجاست، اما قلب اینجا نیست.
وی اظهار کرد: مهم در زیارت این است که هرچقدر فاصله مکان کم شود، فاصله روح و قلب انسان هم با امام کم و آن ارتباط حاصل و احساس شود که آمادهایم به سبک و شیوه امام(ع) زندگی کنیم، بنابراین اگر آن نقطه کانونی زیارتی حاصل شود، زیارت مناسب و مقبول خواهد بود.
حجتالاسلام والمسلمین درایتی در پایان با اشاره به توفیق زیارت گفت: هر توفیق کار خیر، زمینه پیشینی داشته که این توفیق حاصل شده است، چنانکه در دعای کمیل آمده است «فَاِنَّهُ لا یُنالُ ذلِکَ اِلاّ بِفَضْلِکَ؛ این همه به دست نیاید جز به فضل تو» بدون فضل و عنایت پروردگار امکانپذیر نیست و در واقع خداوند ابتدا توفیق توبه را به بنده میدهد، پس بنده توبه میکند و خدا توفیق زیارت میدهد و انسان حرکت میکند.
نظر شما